محاکمه عشق بود و قاضی آن محاکمه عقل
همه اعضا با عشق مخالف بودند جزء قلب
قلب گفت ای چشم: تو که برای دیدن او لحظه شماری می کردی
ای پا تو که برای رفتن پیش او عجله می کردی
ای دست تو که برای گرفتنش خدا خدا می کردی
حالا چه شده که همه با او مخالف شده اید
عقل گفت: ای قلب تو برای چه با او مخالف نیستی؟
گفت من بدون عشق یک تکه گوشت هستم که در هر ثانیه کار ثانیه پیش را می کند
من با عشق زنده ام پس برای چه با او مخالف باشم
![دوستت دارم](http://upload98.com/images/iq2edbc67yja6mtrr8j0.jpg)
|
امتیاز مطلب : 283
|
تعداد امتیازدهندگان : 59
|
مجموع امتیاز : 59